بیشرف ، عوضی گه ... گوشی موبایل پرت شدو خوردبه پایه میزکامپیوتر ، تکه هایش هرکدام گوشه ای پخش افتادند. توی تخت خواب نشسته بود،دستانش روی زانوانش آویزان بودو موهایش،ژولیده، میان پاهایش ریخته بودپایین . ازروبروشبیه جانورعجیب وغریبی شده بود که زخمی وهارافتاده باشد . یکباره ازجاجهید،انگارروی دیوارجن دیده است،یک دستش را گذاشت روی سرش ،برآمدگی سینه هایش ،اززیربلوزیقه بازش بالا وپایین میشد . موهایش درست میرسید روی انحنای کمرش . صورتش خیس بود وهنوزآثارروژلب وخط چشم روی آن پیدابود .
وای خدا بدبخت شدم، چیکارکنم خدا؟ای وای خدا ! چه خاکی سرم کنم خدا. بیشترازده بار طول اتاق راطی کرد.ایستاد،زل زدبه گوشه اتاق ،چهره اش درهم شدوچشمهایش جوشید،گونه هایش که تازه خشک شده بود، ترشد .نشست توی تخت خواب ، به پهلوشد ، صورتش را پشت پنجه هایش مخفی کرد، خودش راجمع کرد و زانوانش رابغل گرفت .
نیلوجان مادر،چرادرو بستی مامان جان ؟ شام نخورده نخوابی آ .خاموش کن اون وامونده رو بیاشامتوبخور .دربازشد ،مادرچشمان گردشده اش رازل زده بودبه ناشناسی که ازلای درنمایان شد و بیرون آمد: _ یاباب الحوائج ، این چه سرو وضعیه !؟ ایناچیه مالیدی به سرو روت؟این چه جورلباس پوشیدنیه ، سلام مامان جان ، مادرش رابوسید . نقش لبها، قرمز،روی گونه های چروک مادر ماند _ من کلاس دارم دیرم شده ! بابای مامی ! _چرااین ریختی کردی خودتو؟وایساببینم کجا میخوای بری نصفه شبی ؟ _ گفتم که مامان جان ، کلاس دارم ، دیرم شده .
_ این وقت شب کلاس چی ؟در یکی ازاتاقها بازشد،دختری باسروروی بادکرده و ژولیده بیرون آمد. _بروببین خواهرت کجا رفت نصف شبی . بروبرش گردون سلیطه رو . دخترازدربیرون رفت . نیلوفر هنوز داشت بابند کفش هایش ور می رفت . دختربادیدن قیافه خواهرش ریسه رفت . دستش را گذاشت زیرچانه اش : _وایسه ببینم ! این چه سروشکلیه واسه خودت درست کردی ؟بااین لباسها میخوای نصفه شبی کدوم گوری بری،زده به سرت ؟ نیلوفر بلندشد، دست انداخت گردن خواهرش ،گونه هایش را بوسید _میرم دانشکده ، دیرم شده ،انگشتانش رادرهواحرکت داد ; بابای .وایسه ببینم ! این ادااصولا چیه ازخودت درمیاری؟
_ آخی ! نوشی جونم ، خواهرکم ، نگران من نباش ، به خدا همه چی خوبه ! فرزادم پسرخوبیه ، خواسته واسم تولدبگیره ، نفهمیده _فرزاددیگه کدوم خریه؟دادزد: مامان ! بیاببین چی میگه این دخترخل و چلت! مادرتقریبا جیغ میکشید : بیارش تواون بی پدرو ، خدامنو مرگ بده ازدست شما راحت شم ، روزی نیست تن منو نلرزونید ، یه شب نشد سرمو راحت بذارم روبالش ،کپه مرگمو بذارم . سیمادست نیلوفر راکشید هل دادتو : هرروزیه ادا درمی آری ، آدم نمیشی ، هرروزگه ترو بچه تر میشی . دررا بست وقفل کرد،کلیدش راکشیدو برد داد دست مادرش . ازبس لوس کردی ته تغاریتو ! نیلوفربه پرده آویزان پنجره زل زده بودو باخنده مرموزی انگشت اشاره اش رادرهواتکان میداد وزیرلب چیزهای نامفهومی برزبان میراند. مادربه سیمانگاه کرد و با اشاره گفت : چشه این ؟ سیمالب ورچیدو شانه بالا انداخت . نیلوفر نشست کنار مادرودستش را گرفت وبه رگهای برجسته آن زل زد . چت شده دخترکم به مامان بگوببینم چه بلای سرت اومده ؟ نیلوفرلبهایش رابه دست مادرنزدیک کرد . مادرسرش رابه سینه های بزرگ وآویزانش چسباند : به مامان نمی گی چت شده؟ بگو مادرجان ، هرچی تودلت هست به مامان بگو ، خوب نیست آدم همه چی رو تودل خودش تلمبارکنه ، نیلوفر سرش را ازسینه مادرجداکردوبه صورت چاق وچروکش زل زد . انگشتش راگذاشت روی قطره اشکی که گوشه چشمان مادرش آماده بود که بلغزد پایین، انگشت خیسش را کشید روی لبهای سرخش . از جا برخاست . آخ اخ دیر م شده ، باید برم
مادرداد زد : کجا ؟
نوشین حمله کردو چنگ انداخت به شانه های نیلوفر . وزنش راانداخت روش. شمرده وباتحکم داد زد: بشین سر جات . نیلوفرهنوززمین نخورده مثل فنراز جاجهید ، چنگ انداخت به موهای نوشین . پنجه نوشین توی صورتش فشارمی آورد .
مادردستانش راگذاشت روی زمین ،باسن چاق و بزرگش راکند ، یک دستش را گذاشت روی زانوهایش وکمرراست کرد . بایک حرکت نیلوفرراازچنگال نوشین کشی , داد زد: چرامثل گربه به سرروی هم چنگول میکشید . خدایامنو مرگ بده راحتم کن ! نیلوفر به موهایی که لای انگشتانش مانده بود نگاه میکردومیخندید . نوشین در آینه جیبی کوچک روی صورتش دنبال چیزی میگشت . مادرنشسته بود روی زمین باعکس روی دیوارکه توی قاب مشکی بودحرف میزد : راحت شدی به والله ، کاش منم تواون ماشین بودم ، کاش منم می افتادم لای چرخ تریلی . نیلوفرانگارتازه متوجه عکس شده باشد ، چهاردست وپارفت طرفش ، روبروی دیواری که عکس به آن زده شده بود چهارزانو نشست . آقا جونم کی برگشتی قربونت برم ؟ خسته ای ؟ میخوای واست چای بیارم ؟ چرااخمات توهمه آقاجون ؟ من که دخمل خوبی شدم به قرآن . بهش گفتم ، گفتم آغا جونم بدش میاد . به من گفت امل . نگوامل فرزاد بدم میاد . گفت امل .گفتم باشه ولی دست نمیزنی آ . گفت فقط حرف میزنیم . حرف زدیم . گفت بروبالا . گفتم نه . گفت امل . خیلی بدجنسی فرزاد . گفت برو بالا . گفتم فقط همین یه دونه . گفت به سلامتی . تلخ بودآغا جون . گفت بروبالا . بالا آوردم . گفت یه پیک که فایده نداره . رفتم بالا . چه حالی بود آغا جون ، داشتم میرفتم بالا . گفت سه نشه بازی نمیشه . سه شد ، بازیمون گرفت . گفتم ساسی مانکن دوس دارم . دستمو کشید: نرقصی املی . رقصیدم ، باساسی . افتادم . گفت بروبالا . بسه فرزاد بسه . اومد بالا ،هلش دادم ، سنگین بود ، گفت عهدبوق که نیست ، درست میشه ، گفتم به سلامتی .گفت تو مال خودمی . زن خودمی . عهدبوق نیست . بوق میزنیم توخیابونا ، گفتم با چی ؟ گفت مدل بالا . رفتم بالا ، واسه بازی . بازی شد . گفت این که غصه نداره درست میکنن ، مثل روز اولش . گفتم نگیر ، گفت عروسیه . .
گفت میذارمش توسایت،گفتم خیلی بدجنسی فرزاد،فیلم نگیر . گفت باید بیای، گفتم آغاجونم ناراحت میشه ، گفت میذارم توسایت،گفتم عروسیه ؟ گفت نیست، عروسی نبود ! آخ اخ آبرومون میره آغاجون .
مادرباچشمان گردشده ، لبانش راگازگرفته وبه رانهایش چنگ می انداخت
نوشین آنطرف ترایستاده ،جفت دستهایش راگذاشته بود روی سرش ، چشمانش گوی هرآن ازحدقه بیرون بزند .
هردو مثل چوب خشک به نیلوفرزل زده بودند .
برچسب : نویسنده : ???? donyayedivannegi بازدید : 289
شرکت نرخ متوسط فروش را در بودجه سال مالی منتهی به ۲۹ اسفند ۹۲ مبلغ ۵۰۰/۱۲۷ تومان دیده
که نرخ فعلی بازار این محصول بالاتر از این مبلغ پیش بینی شده در بودجه می باشد .
به نظر می رسد شرکت کنتور سازی ایران توانایی تعدیل بالایی را از محل افزایش نرخ فروش
محصول تا پایان سال مالی خواهد داشت که در آینده ای نه چندان دور قیمت فعلی تابلوی
معاملات سهم مضحک به نظر خواهد آمد .
جدای از محاسبات تعدیلی برای درآمد آتی سهم ، در حال حاضر قیمت ۱۸۰۰ تومان برای هر سهم
کنتور سازی قیمتی تعادلی می باشد .
برچسب : نویسنده : ???? donyayedivannegi بازدید : 224
این حرف منطقی و قابل تاملی است که با ادب با با اخلاق تفاوت دارد....
با اخلاق کسی را می توان گفت که عکس العمل آنی او به یک رویداد با عکس العمل عادی دیگران فرق داشته باشد و متعال باشد...می شود اخلاق را سنجید و تصمیم گیری کرد کافی است شرایط بهم ریختن تعادل فرد را فراهم کنی و بعد عکس العمل معیار و انچه او به نمایش می گذارد را ببینی...
فرد مودب تلاش دارد بزور هم که شده ادب و آداب را رعایت کند...در حالی که اگر شرایط را تغییر بدهی دیگر آن عکس العمل سرشار از نزاکت را ندارد...
و اینکه شخص با اخلاق مودب هم هست ولی شخص مودب می تواند بااخلاق نباشد...
در مدیریت هم قابل دیدن است چون هستند مدیرانی که لایق مدیریت نیستند و سعی می کنند آداب مدیریت را اجرا کنند و ژست ها مدیریتی می گیرند و آنطرف هم هستند مدیران که قبای مدیریت را خیاط عالم برازنده قامت آنان دوخته و متخلق به اداب فرهنگی و اجتماعی آن جامعه عمل می کنند...
مثال وطن پرستی:
فردی را تصور کنید که امکان تغییر محل زندگی خود و خانواده خود را دارد ولی تابحال این کار را نکرده یعنی می توانسته ولی انجام نداده این یعنی وطن پرستی....
برچسب : نویسنده : ???? donyayedivannegi بازدید : 198
باقر نورالهی۰۹۱۷۸۰۳۲۴۸۱
باقر نورالهی۰۹۳۷۴۹۶۱۱۸۶
رامین زارعی کردشولی۰۹۳۹۵۶۳۵۹۸۶
روابط عمومی سبک
برچسب : نویسنده : ???? donyayedivannegi بازدید : 211
ماه و من تا کوک زدیم اولین نگاه را، تا زردی لبخندم خواست از بنا گوش در برود، تا خواستم نوک انگشت پای راستم را روی زمین قرار دهم و سرم را به دیوار کنار پنجره خم کنم و رومانس خودم و ماه را رقم بزنم، ماه مرا پس زد و گفت: "می دانی چقدر تنهایی؟" اگر این حرف را 5 سال پیش می زد حلقومش را می فشردم، از آسمان به زیر می آوردمش و انتحار هر دو را رقم می زدم، اما این بار فقط لبخند زدم، آخر من دیگر بالغ شده ام و 3 سال دیگر 40 ساله می شوم. هر چند لبخندم چونان برگی زرد، اما نارس! خشکید و فرو افتاد بر روی غبار بی حس و خوشبخت کنار پنجره ام. آری من تنهام. یاد این شعر بسیار بسیار زیبا افتادم؛ دلا خو کن به تنهایی که از تنها بلا خیزد/ سعادت آن کسی دارد که از تنها بپرهیزد.
نه اینکه عاجز باشم از میان جمع بودن، نه اینکه توسط دوستانی احاطه نشده باشم، نه اینکه جسمم در زیر بار سنگین خلوت اتاقی منزوی در حال آب رفتن باشد، نه هیچکدام اینها نبود، من تنهام و تنها باقی خواهم ماند چون جور دیگر می بینم و می دانم که من درست می بینم.. من با جسم، رفع تنهایی نمی کنم، نمی توانم که بکنم و در فضای استعلا هم گفتمان و پسامدرنیته من را به عنوان تنها هبوط کننده بر خاکستر این سرزمین هولوگرافیک انتخاب کردند. من در دورترین و پلوتون ترین لایه هولوگرافیک سرگردانم و حیران، اما دیوانه وار می خندم. خودم هم خواستم. من آماده ام تا تنها بمیرم.
برچسب : نویسنده : ???? donyayedivannegi بازدید : 220
چقدر مایل به دانستن این موضوع هستید که اعضای خانواده و یا دوستان شما الان کجا هستند؟ با کمک برنامه Partner Tracker می توایند به راحتی موقعیت مکانی خود، دوستان و اعضای خانواده را پیدا کنید بطوری که حتی اگر در سفرهای خارج از کشور هم باشند می توانید مکان آنها را شناسایی و با آنها چت و گفتگو کنید. توجه کنید که شما برای استفاده از این برنامه نیازمند به داشتن gps هستید و هم چنین مطمئن باشید که تلفن همراه شما flash air را پشتیبانی می کند.
برای دانلود به ادامه مطالب بروید
برچسب : نویسنده : ???? donyayedivannegi بازدید : 262
برچسب : نویسنده : ???? donyayedivannegi بازدید : 288
برچسب : نویسنده : ???? donyayedivannegi بازدید : 165
برچسب : نویسنده : ???? donyayedivannegi بازدید : 179
1ـ توجهتان را بر مواردی که مطالعه میکنید، متمرکز کنید.
توجه، یکی از مولفههای مهم حافظه است. برای انتقال حافظه از حافظه کوتاهمدت به بلندمدت نیاز است که شما به صورت فعال به اطلاعاتی که مطالعه میکنید، توجه کنید. سعی کنید در مکانی مطالعه کنید که چیزهایی مثل تلویزیون، موسیقی و تفریحات دیگر وجود نداشته باشد که بتواند حواس شما را پرت کند.
2ـ با در نظر گرفتن ساعتهای منظم برای مطالعه از باشتاب یادگرفتن اجتناب کنید.
به گفته ژورک، روانشناس تربیتی، مطالعه در چند جلسه به شما زمان کافی برای پردازش اطلاعات میدهد. محققان نشان دادهاند دانشجویانی که به صورت منظم مطالعه میکنند بهتر از دانشجویانی که در یک جلسه طولانی و ماراتنی مطالعه میکنند، اطلاعات را به خاطر میآورند.
3ـ اطلاعات مورد مطالعه را سازماندهی کنید.
سعی کنید مفاهیم و اصطلاحات مشابه را با هم گروهبندی کنید یا طرح کلی از یادداشتهایتان و آنچه خواندهاید داشته باشید تا به گروهبندیکردن مفاهیم مرتبط کمک کنید.
4ـ از شیوههای حفظکردن برای یادآوری اطلاعات استفاده کنید.
شیوههای حفظی تکنیکی هستند که اغلب توسط دانشجویان و دانشآموزان برای کمک به یادآوری اطلاعات استفاده میشوند. این شیوه صرفا روشی برای یادآوری اطلاعات هستند. برای مثال، ممکن است اصطلاحی که نیاز دارید یادتان باشد، به یک مورد رایج که برایتان بسیار آشناست ارتباط دهید. بهترین روشهای حفظی آنهایی هستند که از تصویرسازی، شوخی یا ابتکار مثبت استفاده شده باشد.
5ـ اطلاعاتی که مطالعه میکنید تکرار کنید و آن را برای خودتان شرح دهید.
برای یادآوری اطلاعات نیاز دارید آنچه مطالعه میکنید در حافظه بلندمدتتان رمزگذاری کنید. یکی از سودمندترین روشهای رمزگذاری مرور ذهنی مشروح است. یک نمونه از این روش وقتی است که بخواهید تعریف یک اصطلاح کلیدی را بخوانید، ابتدا تعریف آن اصطلاح را مطالعه کنید و سپس یک توصیف مفصلتر از آنچه آن اصطلاح معنی میدهد بخوانید. بعد از تکرار این فرآیند در چند دفعه، بهتر میتوانید اطلاعاتی که خواندهاید به یاد بیاورید.
6ـ اطلاعات جدید را به چیزهایی که قبلا میدانستهاید ارتباط دهید.
موقعی که اطلاعات ناآشنایی را مطالعه میکنید، زمانی را صرف این کنید که چگونه این اطلاعات به چیزهایی که در حال حاضر میدانید ارتباط دارد. با ایجاد روابط بین ایدههای جدید و ایدههای قبلی میتوانید احتمال یادآوری اطلاعاتی که بتازگی آموختهاید، افزایش خیرهکنندهای دهید.
7ـ مفاهیم را تجسم کنید.
بسیاری از افراد معمولا از تصویرسازی اطلاعاتی که مطالعه میکنند سود میبرند. به شکلها، نمودارها و دیگر طرحها در کتاب یا مقالهای که مطالعه میکنید، توجه کنید. اگر مطلبی که میخوانید اشارههای تصویری که کمکتان کند، نداشته باشد، سعی کنید خودتان شکلی را بکشید. نمودارها یا شکلهایی را در حاشیه یادداشتتان ترسیم کنید یا از ماژیکهای برجستهکننده در رنگهای مختلف استفاده کنید تا بتوانید ایدههای مرتبط با هم را گروهبندی کنید.
8 ـ مفاهیم جدید را با شخص دیگری بیاموزید.
تحقیقات نشان دادهاند که خواندن موارد مختلف با صدای بلند به طرز معناداری به یادسپردن آن مواد را افزایش میدهد. متخصصان علوم تربیتی و روانشناسان همچنین در یافتهاند دانشجویانی که واقعامفاهیم جدید را به دیگران یاد میدهند فهمشان و یادآوریشان را افزایش میدهند. شما میتوانید از این رویکرد با آموزش مفاهیم و اطلاعات جدید به یک دوست یا همکلاسی استفاده کنید.
9ـ بر اطلاعات دشوار توجه مضاعف داشته باشید.
آیا تا به حال ملاحظه کردهاید چگونه گاهی اوقات در آغاز یا پایان یک فصل، یادآوری اطلاعات سادهتر است؟ محققان دریافتهاند که نوع اطلاعات میتواند در یادآوری آن نقش داشته باشد. هنگام مطالعه اطلاعات دشوار میتوانید با صرف زمان بیشتری برای تکرار اطلاعات بر آن غلبه کنید. راهکار دیگر دوباره سازماندهی کردن اطلاعات است؛ به صورتی که برای یادآوری سادهتر شود.
10ـ شیوه عادی مطالعهتان را تغییر دهید.
روش مهم دیگر برای افزایش یادآوری این است که گاهی اوقات شیوه مرسوم مطالعهتان را تغییر دهید. اگر به مطالعه در یک مکان خاص عادت کردهاید، سعی کنید به یک جای دیگر برای مطالعه بروید. اگر در غروب مطالعه میکنید، سعی کنید هر صبح چند دقیقه را صرف مرور اطلاعاتی کنید که شب قبل مطالعه کردهاید. با افزودن یک عنصر تازه به دورههای مطالعهتان میتوانید سودمندی تلاشهایتان را افزایش دهید و به طرز معناداری یادآوری بلندمدتتان را ارتقا دهید.
برچسب : نویسنده : ???? donyayedivannegi بازدید : 165